یک مدت ننوشتم. از برج 12 سال 98
کرونا اومد و متاسفانه کل جهان و ایران درگیرش شدن. کسب و کار من هم که شرایط خیلی خوبی رو داشت میگذروند متاسفانه تحت تاثیر شرایط به هم ریخت و شرایط مطلوبی رو از نظر اقتصادی نمیگذرونم. البته خدا رو شاکرم که بازم اموراتم به نحو مطلوبی در حال گذران هست ولی از اون شرایط بسیار مناسب کمی فاصله
گرفتم تا ببینیم این شرایط تا کی ادامه پیدا مکینه.برج 8 بود که
خونه خریدم خدا رو هزاران بار شکر. خونه بسیار شیک و خوب با نقشه بسیار خوب در کوچه خوبی خریدم. 110 متر تقریبا متراژ خونه است. نوساز و شیک و کامل. خیلی راضی هستم از خونه ای که خریدم.برج 2 اوایل ماه مبارک رمضان به این خونه اومدیم. خونه قبلی که خونه حاجی اینا بود هم خونه خوبی بود. عماد جان به دنیا آمد. دوبی رفتیم. تایلند رفتیم. ماشین های خوبی خریدم و ایران گردی و شرایط مناسب اقتصادی.متاسافنه درگیری های داخلیمون همچنان باقی بود تا جایی که دخالت های مادرزن باعث تخریب بیشتر زندگیم داشت میشد. تا اینکه به برادر زنم گفتم که مقصر اصلی دخالت های مادر زن هست. اون هم رفت و به مادرزن گفت و اون هم منتظر بود که این اتفاق بیافته و قطع رابطه شد.متاسفانه علی رغم ظاهر مظلومانه که بسیار ظالمانه به خودش میگیره بسیار آدم مرموزی و آبزیرکاهی است. گاهی با دخالت های مسقتیم و غیر مستقیم و گاهی با دخالت نکردن هاش زندگی من و دخترش رو نابود میکنه. متاسفانه من مظلوم واقع شدم و کسی از اونها نمیخواد قبول کنه که این دخالت ها باعث شده زندگی من تا مرز فروپاشی داره میره. در این وسط برادر زن احمق من فحش ناموس به من داد که بیا اینجا وگرنه ... منم گفتم میام تو هم ... اگه نیای که رفتم اون بی وجود هم وجود نکرد که بیاد ...خبر دیگه اینکه به ک یازده ماهگی...
ادامه مطلبما را در سایت یازده ماهگی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : emad-kamali بازدید : 116 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 12:04